خیلی ها میگن : زمان ، درمان همه ی دردهاست. درسته . ولی درمان قطعی نیست. چه بسا خاطرات تلخی که سالها و سالها گوشه ی ذهنمون مونده و آزارمون داده. به نظر من فقط با وجود عشقه که میشه راحت و بزرگ ، گذشت و نموند.
آیا میدانید که راه رفتن کنار پدر در یک شب تابستانی در کودکی، شگفتانگیزترین چیز در بزرگسالی است.
زندگی مثل یک دستمال لولهای است، هر چه به انتهایش نزدیک تر میشویم سریعتر حرکت میکند.
پول شخصیت نمیآورد.
خداوند همه چیز را در یک روز نیافرید. پس چه چیز باعث شد که من بیندیشم میتوانم همه چیز را در یک روز به دست بیاورم.
چشمپوشی از حقایق، آنها را تغییر نمیدهد.
این عشق است که زخمها را شفا میدهد نه زمان.
وقتی با کسی رو به رو میشویم انتظار لبخندی جدی از سوی ما را دارد.
هیچکس در نظر ما کامل نیست تا زمانی که عاشق شویم.
زندگی دشوار است، اما ما از آن سختتریم.
فرصتها هیچگاه از بین نمیروند. بلکه شخص دیگری فرصت از دست داده ی ما را تصاحب خواهد کرد.
لبخند ارزانترین راهی است که میشود با آن، نگاه را وسعت داد.
نمیتوانم احساسم را انتخاب کنم، اما میتوانم نحوه ی برخورد با آن را انتخاب کنم.
همه میخواهند روی قله کوه زندگی کنند، اما تمام شادیها و پیشرفتها وقتی رخ میدهد که در حال بالا رفتن از کوه هستید.
بهترین موقعیت برای نصیحت در دو زمان است: وقتی که از شما خواسته میشود و زمانی که درس زندگی دادن فرا میرسد.